کاش که با هم باشیم
| ||
مردمانی که نخ های بادبادک کودکی را بریده اند با چنگ و دندان . و بی حساب زندگی می کنند . و وقتی می گویی خدا ماشین حساب بر می دارند و محاسبه اش می کنند . تا ببینند ارزشش را دارد برای خدایی ؟ نقل دروغ می خورند و ماء الشعیر ریا . و و چه چربی وحشت ناکی از گوشت تازه ی برادر مرده شان دور دهانشان مانده و انگار پاک نمی شود . دست هایشان کرمه بسته از کثیفی پول هایی که لحظه لحظه می شمرند . و شهرشان بوی گند آشغال دانی دنیا را می دهد . خدایا از ته قلبم شکرت را می کنم که حداقل فرق بین زباله و طلا را می دانم . عجب خدایی هستی تو که من هر چه فکر می کنم باز هم کم می آورم در برابرت . دلشان را بشکن که دلم را بد جور شکستند . و من اگر تو را نداشتم زیر سیل هجوم این مردمان خرد می شدم . قربان خدایی کردنت . ای مهربان ترین مهربانان عالم و ای معشوق و محبوب تمام معشوق ها و محبوب ها .
یا علی [ سه شنبه 90/1/16 ] [ 4:56 عصر ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |